یه شعر جالب که از وبلاگ مهسا کش رفتممن خیلی خوشم اومد منو به یاد رضا میندازه وبلاگ باحالی داره حتما برید بخونید
نرسیدیم به هم بازی یک تقدیریم
عاقبت در هوس دیدن هم میمیریم
عشقمان مخرج صفرسیت که تعریف نشد
آه و افسوس که یک واژه بی تدبیریم
بعد ازآن حادثه هایی که جدامان کردند
آنچنان شد که دگر از همه عالم سیریم
اشک می ریختیم و دل که نمیکندیم آه
چه کنیم هر دو از این واقعه دلگیریم
وقتی از فاصله ها گفت دل خندیدیم
فکر کردیم بهاریم که بی تغییریم